................درد عشق
بچه که بودم بستنی ام را گاز می زدند
قیامت به پا می کردم
چه بیهوده بزرگ شدم
رو حم را گاز می زنند
و می خندم.....................................
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!
به همین راحتی
مرا ندیدی ...
من
به همان راحتی
تو را کنار گذاشتم ...
طول رابطه
دلیل بر عمر باقی
نخواهد بود ...
من برای دنیایم
شریک می خواستم
تو حتی زحمت دیدن دنیایم را هم
به خود ندادی ...
جدایی
را دوست ندارم
اما گاهی بین بَد و بَدتر
مجبور به انتخاب بَد هستم ...
خود خواهی من
حاصل تنهایی مفرطم بود
تو حتی تنهاییم را نفهمیدی ...
تمام خاطرات منِ با تو بودن
برای من ...
تمام خاطرات توِ با من بودن
باز برای من ...
دنیای تنهای من
قدر لحظات دوتایی رو خوب میدانند ...
اما دنیای لوکس تو ...
هیچ وقت از دیدن کلمه پایان
احساس خوبی نداشتم ...
اما ...
پای آ ن ...
. . . شبــیه مه شده بـــودی . . .
. . . نه میــــشد در آغوشت گرفـــت . . .
. . . و نه آنســـــوی تو را دیـــد . . .
. . . تنــــــها می
شد در تــو گم شد
.
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود
از آن آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم...
دیگر آرزویی ندارم!
اگر خودم نه،
حداقل
موهایم سپید بخت شدند عاقبت!
. . . دیــروز . . .
. . . ســآدگی زیباتـرین رنگـــــ دنیـآ بود . . . . . . امــــــــروز . . . ســــادگی بزرگــ ترین خــطای آدمـــهآست …
. . . اینک اعتراف من . . .
. . . بی “کس و کار” شده ام اما هنوز مثل تو “بی همه چیز” نشده ام . . .
. . . هر وقت گریه میکنم سبک میشم . . . . . . عجب وزنی دارند این چند قطره اشک . . .